از دید من، هممون در برابر نوابغ مسئول هستیم. مسئولیت سنگین دیدنشون!
هر وقت توی تاکسی نشستم، تمام مدت آهنگهای مزخرف و بی محتوایی شنیدم که صرفا قراره پس زمینه باشن و هیچ مفهومی برای دنبال کردن ندارن. دوری از یار رفته از بر یا خوشی با یاری که الان هستش و چیزهایی از این دست موضوع تمام این آهنگهاست. اراجیفی که خود خواننده هم هیچ حسی درموردشون نداره و فقط میخونه چون مردم این رو دوست دارن. از بس صدای خوانندهها و موضوعهاشون تکراریه که ته آهنگ اسمشون رو میگن، تنها چیزی که نشون میده آهنگ عوض شده!
به قول خود هادی، دلیل پرطرفدار بودن حماقت، سادگی نشون دادنشه…
هادی پاکزاد؛ فیلسوف، نویسنده، خواننده، شاعر، نوازنده و آهنگساز مشهدی بود که نبوغش میتونه به راحتی شما رو تسخیر کنه…
چیزی که من رو خیلی جذب این نابغه میکنه، چیزیه که من اسمش رو گذاشتم انسجام تفکر. انگار تمام افکارش، رفتارش، نوشتههاش، سرودههاش و آهنگهاش از یک پیشپردازنده رد شدن و میشه رد یک تفکر رو توی همشون دنبال کرد. تمام داستانهای کوتاهش، کتابی که نوشته و آهنگهاش دنبالهی یک موضوع هستند و انگار تکههای یک پازل بزرگ هستند.
هادی پاکزاد بعد از ۱۳ سال فعالیت، ۸ تا آلبوم و ۱۰ تا تکآهنگ و ۳ تا موزیکویدیوی فوق العاده منتشر کرد. اون اواخر سال ۹۴ تونست برای آلبوم تاریکی که مجموعهای از کارهای پیشینش بود مجوز بگیره و قانونی منتشرش کنه.
مراسم امضای آلبوم تاریکی توی اصفهان هم استقبال چشمگیری نداشت و هادی تا روز ۶ خرداد ۹۵، زمانی که برادر هادی بدن بیجونش رو غرق در خون توی خونهاش پیدا کرد گمنام بود! خودکشی هادی پاکزاد، تاریکی رو ۴مین آلبوم پرفروش اون سال توی ایران کرد! هادی سود حاصل از آلبوم و کتابش رو برای خانوادش به جا گذاشت و این دنیا رو ترک کرد.
اینجا چندتا از آهنگهاش و چندتا از جملههای معروفش رو بهتون معرفی میکنم.
پادکست «زیر خط سیاه»، درمورد زندگی هادی پاکزاد
برای پیدا کردن تمام آهنگهای هادی به این سایت میتونید برید
یه سری از جملات هادی:
- موشها پیشرفت میکنند، و آمادهٔ آزمایش بعدی.
- اگر روانپزشکتان اسم مریضی شما را نمیداند؛ شما از «سلامتی» رنج میبرید.
- اگر جرات کشتن کسی را ندارید، وقتش را تلف کنید. ” وقت کشی ” جنایتی است که پیگرد ندارد.
- سادهترین دلیل موفقیت حماقت در دنیا سهولت ” دیده شدن ” آن است.
- کمال گرایی شما را از خودتان و کمال پرستی از دیگران ناراضی میکند؛ کمال شما را آرام نمیگذارد.
- شعور جمعی اشتباهی نمیکند؛ مگر بزرگ.
- درد چیزی مثل معجزه است. کاربردش این است که به چیزی ایمان بیاوری.
- ارتفاع که بالا میرود احساس غرور میکنی، بالاتر که رفت، احساس تنهایی.
- راز من شو، نگهت میدارم.
برای ورود به باغ وحش بلیت بخرید، حیوانات در قفس اند، برای برگشتن به شهر اسلحه بخرید. - به دور ریختن که عادت کنی، بتدریج همه چیز زباله است.
- وقتی هیچکس اطراف تو نیست و به هیچ نیرویی امیدی نداری تو تنها نیستی، بلکه آزادی.
- طبعِ پیش پا افتادهٔ انسان، مرگِ طبیعی، مرگ از کهولت است.
تمام جملات هادی رو هم میتونید از اینجا پیدا کنید
کتاب “اهالی ۹“، نوشتهی هادی پاکزاد هست که پس از مرگ خودخواستاش از انتشارات بیژن پاکزاد (برادر هادی) منتشر شد. داستان جذابی هست از هستی و فراهستی. داستان مرز باریکی میان واقعیت و چیزی فراتر از واقعیتیهایی که میشناسیم هست، اینقدر باریک که نمیفهمی کی از روش رد شدی… پیشنهاد میکنم توی رستهی کتابهای در انتظار خونده شدنتون بذاریدش. احتمالا اگر بگیرد دستتون دیگه نمیتونید بذارید زمین تا تموم نشده
داستانهای کوتاه هادی رو هم میتونید از تلگرام یا فیسبوکش بخونید
اگر در هر زمینهای نابغهای میشناسید، همینجا از قسمت دیدگاهها به من و بقیه معرفیش کنید ❤️